موسسه دبیرخانه دین پژوهان کشور

موسسه دبیرخانه دین پژوهان کشور

زنان، قدرت و ریاست / حجت‌الاسلام دکتر مهریزی

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۱ ق.ظ

مهریزی: برای شروع ابتدا یک مقدمه کوتاهی می گویم. بحث مشارکت سیاسی زنان که امروزه مطرح است شاخه های چهارگانه ای دارد که بحث حاکمیت یکی از آنهاست. مشارکت سیاسی گاهی حضور در مجالس تصمیم گیری مثل مجلس شورا و شوراهاست. دوم عهده داری مدیریت های سیاسی از رییس جمهوری یا در کشور ما بالاتر از آن در سطح رهبری گرفته تا وزیر و معاون وزیر است. سوم شرکت در انتخابات برای گزینش افراد مراحل قبل و چهارم حضور در احزاب و تشکل های سیاسی است. هم کل بحث از منظر دین در این یکصدساله مورد گفت وگو بوده است و هم به طور خاص بند حاکمیت سیاسی. من از کلیت مواردی که ذکر کردم، می گذرم زیرا پذیرفته شده و فقط بحث مدیریت زنان آن هم در سطح عالی را بررسی می کنم. در مورد حاکمیت سیاسی زنان دو دیدگاه مخالف و موافق وجود دارد. عده ای که مخالفند به قرآن، روایات و اجماع مسلمان ها استناد می کنند. طبیعی است که موافقان باید آن ادله را جواب بدهند و بعد هم ادله خود را بیان کنند. من ابتدا از جانب موافقان شروع می کنم و بعد ادله مخالفان را هم بازگو می کنم.

قرآن یک کتاب داستان و تاریخ نیست بنابراین برای یک فرد مومن و معتقد داستان ها، ضرب المثل ها، قصه ها و گزارش ها هم می تواند نشان دهنده دیدگاه و رویکرد قرآن باشد. اگر این قاعده را بپذیریم که باید بپذیریم و الا بخش زیادی از قرآن داستان هایی از گذشتگان است و اگر آنها برای ما پندآموز نباشد یا نتوانیم از آن، نگاه مثبت و منفی برداشت کنیم؛ قرآن مثل کتاب قصه می شود. اگر قرآن، کتاب بیان و هدایت و راهنما باشد، که هست، قاعدتا از همه داستان های آن باید استفاده نظر و دیدگاه کرد. در همان آیاتی که ذکر کردید قرآن داستان زنی را نقل می کند که در دوره ای حکومت داشته و در حکومتش با شیوه هایی که امروزه شیوه مدرن نامیده می شود، حکومت می کرده است. یک کشور آباد داشته است و در کتاب های تاریخی هم نقل کردند سازنده سد مارب بوده و توانسته آبها را مهار کند و کشاورزی و باغ ها را رونق دهد یعنی قرآن یک شخصیت اینچنینی را ذکر می کند و هیچ گونه نقد و ایرادی بر او ندارد و قاعدتا این نگاه مثبتی است. ما وقتی می خواهیم بحث حاکمیت زنان را مطرح کنیم باید از اینجا شروع کنیم نه از یک حدیثی که سندش معلوم نیست، زیرا قرآن سند اول و نخست است و ما باید برای دیدگاه های دینی ابتدا به سراغ قرآن برویم، بعد سنت پیامبر(ص) و ائمه(ع). ترتیب و درجه بندی باید رعایت شود، در اینجا زنی توصیف می شود و از همان آغاز یک زن خردمند و فهمیده است. وقتی نامه سلیمان به دستش می رسد نمی گوید این چیست، می گوید کتاب کریم. یعنی یک کتاب اصیل و ریشه دار. او می فهمد نامه از طرف آدم مهمی آمده است. قدرت تشخیص اینکه از یک نامه متوجه مقام فرستنده شود، کار هر کس نیست. نامه سلیمان را «کتاب کریم» توصیف می کند، پس این قدرت تشخیص را داشته است و بعد خطاب به اطرافیانش می گوید «مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ» شما می دانید که من در کارها بدون مشورت شما تصمیم نمی گیرم. قرآن داستان را خیلی زیبا نقل می کند. این زن اولا تشخیص می دهد نامه مهمی به دست او رسیده است و می گوید «أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ» او با خواندن نامه متوجه این موضوع می شود، زیرا گاهی اوقات اهمیت نامه از پیک و قاصد مشخص می شود. نکته بعد این است که در تصمیم گیری به تصمیم گیری جمعی معتقد است. اطرافیان او می گویند «نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُولُوا بَأْسٍ شَدِیدٍ» ما سخت نیرومند و دلاوریم و به زور بازوی خودشان می نازند و آن را به رخ می کشند و البته می گویند تو تصیم نهایی را می گیری. ملکه سبا به آنها پاسخ می دهد«إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ» پادشاهان چون به شهرى درآیند آن را تباه و عزیزانش را خوار مى‏گردانند و این گونه مى‏کنند. ببینید عاقبت اندیشی و جامعه شناسی قدرت که شخص باید جایگاه خود و رقیبش را بشناسد و قدرت او را کم نگیرد در این ملکه وجود دارد. اشخاص ظاهربین در مواجهه با این مسایل آن را دست کم می گیرند و در نهایت خیال پیروزی در سر می پرورانند، ولی انسان های دوراندیش می گویند این چنین نیست و در اینجا هم ملکه متوجه قدرت بزرگی شده است. حال او چطور برخورد می کند؟ «إِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِم بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ» و [اینک] من ارمغانى به سویشان مى‏فرستم و مى‏نگرم که فرستادگان [من] با چه چیز بازمى‏گردند. توجه کنید او پیغام جنگ و آماده باش نمی دهد و این عین سیاستمداری و کشورداری است. یعنی مدل کشورداری را هیچ جای قرآن به این دقت بیان نکرده است و اصولی که در سیاست خارجی و در برخورد با دشمن است، اینجا منعکس شده. سلیمان در پاسخ می گوید «ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ» به سوى آنان بازگرد که قطعا سپاهیانى بر [سر] ایشان مى‏آوریم. یعنی سلیمان با اینکه پیغمبر است خودش را به رخ می کشد و می گوید ما یک لشگری می آوریم و چه می کنیم؟ «وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ» و از آن [دیار] به خوارى و زبونى بیرونشان مى‏کنیم. همان حرفی که ملکه راجع به پادشاهان پیش بینی می کرد را سلیمان می گوید. آنها را خوار و ذلیل می کنیم. خب ملکه را با قدرت غیبی و الهی به نزد سلیمان می برند و او می گوید ما متوجه شدیم و پیش از اینها فهمیدیم با چه کسی روبرو هستیم و بعد هم می گوید«رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ» بعد هم نمی گوید پیرو سلیمان شدیم می گوید با سلیمان خدا را می پرستیم، همراه سلیمان تسلیم خدا می شویم. قرآن نمی گوید این زن چقدر آدم بدی بود و این تفسیری که از او ذکر می کند یک رویکرد مثبت است. پس از این آیات جواز عهده داری حکومت، توسط زن، خرد، تشخیص و فهم او استفاده می شود. حال باید دید آیا قرآن در جای دیگر برای این جواز تبصره زده و مخالفت کرده است یا نه و باید این را بررسی کرد والا این آیات با مقدمه ای که گفتم قرآن کتاب هدایت، دستور و تشریع است جواز عهده داری حکومت زنان را داده است.

*استدلال دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه خداوند در قرآن جز پاره ای امور که مسوولیت را از دوش زنان برداشته و به مردان واگذار کرده است، در موارد دیگر زنان و مردان را در کنار یکدیگر ذکر کرده. در نتیجه مشارکت سیاسی که شامل حضور در عرصه قانونگذاری، مدیریت اجرایی و نهاد قضایی است نیز برای زنان با مردان مساوی است، صرفنظر از موضوع قضا و داوری زنان، آنچه در برخی کشورهای مسلمان می بینیم عدم دخالت زنان در عرصه مدیریت اجرایی است. اشکال کار در کجاست؟

مهریزی: ببینید قرآن در بحث مشارکت سیاسی زنان به معنی عام بیش از اینها وارد شده است. بحث بیعت و هجرت را به خصوص در جاهای مختلف ذکر کرده و این موارد کار سیاسی است. امر به معروف و نهی از منکر را به طور خاص برای زن و مرد ذکر کرده و مباهله که یک کار سیاسی-مذهبی است نیز همینطور. وقتی پیغمبر(ص) می خواهد مباهله کند می گوید شما زن هایتان را بیاورید ما هم زن هایمان را می آوریم. یعنی مباهله که یک عمل عبادی-سیاسی است و یک جنبه دینی و مذهبی دارد اما جنبه دیگر آن اجتماعی است. یک عده ای آمدند با هم مناظره کردند قانع نشدند، بعد هم می گویند برویم بیرون مباهله کنیم. به تعبیر امروزی مثل دوئل کردن است آنجا قرآن باز حضور زن ها را بیان می کند لذا بحث مشارکت سیاسی زنان به معنای عام آن زمان تایید شده است. حالا یک مصداق های امروزی مانند صندوق رای و حضور در مجلس شورا پیدا کرده است، مصداق ها جدید است ولی کلیت موضوع که مشارکت سیاسی زنان باشد، مورد تایید قرآن است و از نظر قرآن منعی بر آن نیست. قرآن حتی زنان را از جهاد منع نکرده است و در روایات و احادیث منع زنان از جهاد آمده. قرآن جهاد را هم برای زن و مرد تقسیم بندی نکرده است و به صورت کلی گفته «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» جمع مذکر به معنی مردان نیست، زیرا نوع گویش قرآن زبانی است که اینطور بیان می شود، چون مومنین هم در جای دیگر به معنی مردها نیست. اگر اجازه دهید من استدلال مخالفان در مورد ریاست زنان را هم بگویم.

آنچه به عنوان برداشت مخالف ذکر می شود، مربوط به آیه 34 سوره نساء است «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء» آنها می گویند اگر بنا باشد زن مدیر باشد، خلاف این آیه است زیرا آیه می گوید مردها سرپرستند، قوامند و پذیرفتن مدیریت زنان خلاف این قوامیت و سرپرستی است. اولا که حوزه این آیه، حوزه خانواده است زیرا بعد می گوید «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»بحث انفاق مطرح است و بعد هم مسایل خانوادگی را ذکر می کند. می گوید اگر زنی با شوهرش ناسازگاری کرد مرد بسترها را جدا کند و زن را تنبیه کند. این موارد در حوزه خانواده است و ربطی به مسایل عام ندارد. لذا در این آیه اگر بحث سرپرستی هم باشد سرپرستی در خانواده است و تعمیم آن به حوزه های دیگر اجتماعی اصلا منطق ندارد، چون در این آیه ملاک این است که مرد نان آور خانه است و انفاق می کند و به تبع انفاق کردنش سرپرستی و قوامیت هم به او سپرده شده است که البته راجع به این آیه هم دیدگاه های دیگری هست. بعضی ها مثل آیت الله معرفت گفته اند در این آیه خداوند خواسته به مرور نسخ تدریجی شود. یعنی شواهد و قراین درونی است که در همان حوزه خانواده هم به عنوان حکم ثابت تلقی نشود. بعضی مفسرین حرف های دیگری ذکر کردند و در همان بحث خانواده اختلاف نظرهای جدی است. برداشت دیگر از آیه 18 سوره زخرف است که ممکن است برای بحث قضاوت زنان هم تمسک شود. «أَ وَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبینٍ» آیا کسى [را شریک خدا مى‏کنند] که در زر و زیور پرورش یافته و در [هنگام] مجادله بیانش غیر روشن است؟ حال عده ای معتقدند کسی که تمام توجهش به زیورآلات است، چطور می توان مملکت را به دست او داد؟ در تفسیر آیه یک عده از مفسرین گفتند در توصیف بتهاست و خطاب به بت پرستها می گوید آنها برای بت هایشان زر و زیور می انداختند. اگر هم غیر از بتها مراد باشد، حرف مردمان جاهلی را در مورد دختران ذکر می کند و قبل و بعد آیه آنها را مذمت می کند که شما بد فکر می کنید و فکر آنها را تختطئه می کند. یعنی قرآن از مشرکین نقل کرده و بعد فکر آنها را تخطئه کرده است لذا ما از قرآن دلیلی که خلاف آنچه در سوره نمل است نمی یابیم که بتوانیم از آن جواز چشم پوشی کنیم.

در عصر حاضر به طور تجربی روشن شده است که زنان توانایی ریاست دارند. خانم گاندی 12 سال هندوستان یک میلیارد نفری را با فقر اداره کرد. خانم تاچر چندین سال انگلستان را اداره کرد که دوره رشد اقتصادی آنجا بود. همینطور نمونه های دیگر نیز از ریاست موفق زنان در جهان امروز وجود دارد. در قرآن دلیلی بر منع ریاست زنان دیده نمی شود. گاهی یک سلسله روایت هایی ذکر می شود، مرحوم مطهری در نوشته ای می گویند این روایات را من در کتاب های شیعه ندیدم و ناظر به یک موقعیت خاص است و نمی توان از آن قانون و قاعده گرفت. برخی دیگر از نویسندگان شیعی هم این بحث را مطرح کردند. مرحوم محمدمهدی شمس الدین که از فقهای شیعه در لبنان بودند یک کتاب به طور خاص در این بحث نوشته اند که به فارسی هم ترجمه شده است. در مورد مشارکت سیاسی زنان، بحث ایشان در همان عالی ترین سطح مدیریت است. لذا من فکر می کنم اگر بخواهیم آن چیزی که از قرآن استفاده می شود را تایید و نهایی کنیم بحث خیلی دشوار نیست.

*در قرن های 7-12 و در دوره ای پس از ضعف عباسیان و روی کارآمدن سلسله های ترک و مغول، در کشورهای مسلمان زنان حکومت را آن هم از راه انتخاب به دست گرفتند و در این دوره شاهد روی کار آمدن حاکمان زن مسلمان هستیم. چرا در دوره ای زنان می توانند خود را تا سطح حکومت داری برسانند ولی امروز در عصر مدرنیته زنان کشورهای مسلمان به ویژه مصر، عربستان، عراق و پاکستان با مشکلات و محدودیت های بسیاری دست و پنجه نرم می کنند؟

مهریزی: مگر در بخش های دیگر جامعه دینی مطابق آنچه دین گفته جامعه عمل می کند؟ یعنی اخلاق جوامع مسلمان مثل چیزی است که قرآن گفته است؟ ساده ترین اصل که نماز است چطور انجام می شود؟ آیا مسلمانان از تمام آنچه قرآن نهی کرده است دوری می کنند؟ این هم یک مساله ای مانند بقیه است.

*خب مسایلی که گفتید حداقل در بحث تئوریک مشخص و واضح اند اما مدیریت سیاسی زنان حتی در بحث تئوریک هم ناکام مانده است...

مهریزی: می خواهم بگویم مسایلی که از لحاظ تئوریک مسلم است درست انجام نمی شود چه برسد به مدیریت زنان که پای منافع دو جنس هم در میان است. ناخودآگاه دعوای قدرت است. به صورت پنهان دعوای زن و مرد است. به خصوص اینکه ذهنیت منفی نسبت به مدیریت زنان در جوامع و پیشینه های تاریخی بوده است. در غرب هم هنوز که هنوز است، همه حضور زنان را باور نکردند و هنوز تمام آنها به این ذهنیت نرسیدند. یعنی آنچه از نظر تئوری خیلی روشن است و منافع مادی هم مطرح نیست کامل عمل نمی شود و  فاصله زیادی با اصل خود دارد. طبیعی است این تفکر وجود دارد که با قدرت گرفتن زنان، منافع مردان به خطر می افتد و محدودیت هایی پیدا می شود و نزاع قدرت در پشت صحنه حضور دارد. در کشورهایی که به این مساله رسیدند بعد از 300 سال مبارزه و تلاش هنوز که هنوز است به عنوان یک جریان قوی مورد قبول نیست و هنوز مخالف وجود دارد. در خیلی از کشورهای اروپایی در سطح مدیران ارشد هنوز اتفاق نیفتاده و در امریکا هم این اتفاق نیافتاده است. بنابراین اگر بحث های تئوریک حل شود، با توجه به فعالیت هایی که در دوره حاضر صورت می گیرد روال خیلی رو به جلو و مثبت است.

*برخی نظرسنجی ها در کشورها نشان داده اند مردم معتقدند زنان در مبارزه با فقر بهتر عمل می کنند و هدف آنها در مقایسه با مردان بیشتر معطوف به آموزش و رفاه است تا افزایش امکانات نظامی و در سراسر جهان زنان کمتر با فساد مالی و فساد در قدرت رابطه دارند. همچنین بعضی اندیشمندان از نظر بیولوژیک اثبات کردند؛ تهاجم، خشونت، جنگ و رقابت برای تسلط بر دیگری بیشتر به مردان مربوط می شود تا زنان و هرچه زنان بیشتر قدرت را در دست بگیرند، دنیا کمتر تهاجمی، رقابتی و خشونت بار می شود. با این حال در کشورهای مسلمان زنان هنوز در مناصب و مشاغل پایین مدیرتی قرار گرفته اند. آیا می توان دلیل شعله ور بودن جنگ در کشورهای مسلمان را کناره گیری زنان از دستگاه قدرت و سیاست مرتبط دانست؟

مهریزی: کلیت نکته ای را که اشاره کردید قبول دارم ولی تطبیق آن را با کشورهای مسلمان نمی توانم بگویم، چون باید دقیقتر مطالعه کرد. من به عنوان نمونه خودم تحقیقی راجع به موقوفات زنان و موقوفات مردان انجام دادم. چیزهایی که زن ها وقف کردند و چیزهایی که مردها وقف کردند و این کار در مجله وقف چاپ شد. با اینکه در تاریخ زن ها خیلی هم پول در اختیار نداشتند و در طول تاریخ تابع مرد بودند، مگر کسانی که در سلسله های حکومتی جایگاهی داشتند؛ ولی در عین حال موقوفات زنان صرف آموزش و بیمارستان بوده است و مردها برای مثال مساجدی می ساختند که مناره های خیلی بزرگ داشته باشد و به اصطلاح به چشم بیاید. خود این دو کار اجتماعی همین تحلیلی است که اشاره کردید. البته ممکن است زنی پیدا شود که خیلی هم جلاد باشد ولی باید توجه کرد این نگاه غالب است. شعر سهراب «جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود» عده ای می گویند ناظر به همین حضور زنان است که فضا را تلطیف می کند و صلح را پیش می برد. در همین قضایای هسته ای ایران می گویند چقدر خانم اشتون نقش داشت و مدام می خواست این قصه تمام شود. چند مقاله تحلیلی هم در همین ایام نوشته شده بود که این زن چقدر توانست جلوی یک سری جنگ و درگیری را بگیرد. به نظر می رسد برای تایید این نکته می توان شواهد تاریخی در دوره معاصر پید اکرد.

* و چه مسوولیتی بر عهده زنان نخبه جهان اسلام است تا بتوانند این انگیزه را در زنان برای پیشرفت ایجاد کنند؟ آیا همراهی و همکاری نزدیک تر زنان جهان اسلام در قالب تشکل های غیردولتی می تواند به افزایش توان زنان مسلمان در حضور اجتماعی موثرتر و کاهش خشم و خشونت کمک کند؟

مهریزی: چند نکته باید در اینجا مد نظر قرار گیرد. اول آگاهی بخشی زنان و دوم توانمند کردن زنان. یعنی باید یک سری کارهای مهارتی صورت بگیرد و مرحله اول آگاهی بخشی است. مرحله دوم بالابردن مهارت های زندگی اجتماعی یا کار سیاسی است. این فعالیت ها کاملا می تواند سمت و سوی جامعه را سوق دهد، اما قدم اول بالارفتن سطح آموزش، تعلیم و تعلم و بعد هم بحث تربیت اجتماعی است که در خانواده صورت بگیرد. اگر زنان در عرصه های مختلف حاضر باشند، بهتر می توانند بعضی از نقطه های ضعف را که ممکن است به ذهن مردها نرسد یا مردها توجه نکنند، ببینند و نکته مهم دیگر که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که دعوایی در کار نیست و زنها نباید فکر کنند یک دعوای زنانه-مردانه است. این باید روشن شود، بحث این است که یک زندگی بهتر را با مشارکت جمعیت زنان و مردان بسازیم. این زن یا خواهر یا عمه یا مادر یا دختر مرد و آن مرد یا برادر، پدر و دایی زن است. نگاه مقابله آمیز که ممکن است عصبیت هایی را به دنبال بیاورد، نباید مطرح باشد. زنها نمی خواهند جای مردها را بگیرند، به قول چارلی چاپلین در این عالم برای همه جا هست و هرکس باید تلاش کند جای خود را پیدا کند و هیج کس جای دیگری را اشغال نمی کند. این مهم است یعنی در این فرهنگ تلاش نخبگان زن و ان جی اوها باید به این توجه شود که زن ها قرار نیست جای مردان را بگیرند و مردها را کنار بگذارند و کار را دست بگیرند. برای همه جا هست و مرد و زن باید تلاش کنند جای خود را پیدا کنند و با کمک هم انرژی برای ساختن زندگی و دنیای بهتر دو برابر می شود. به نظر می رسد در کنار همه فعالیت ها این نگاه باید تاکید و تقویت شود.

منبع: شفقنا

  • محمد مهدی صاحبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی